سازگاری درونی نظام فلسفی ابن سینا در مسئله ی نفس انسانی و بقای آن
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی
- نویسنده سید هادی رضاییان مقدم
- استاد راهنما محمدکاظم فرقانی
- سال انتشار 1391
چکیده
چکیده شیخ الرئیس به بقای نفس انسانی پس از رهایی از بدن مادی معتقد است و بر این اساس معاد روحانی نفس را اثبات می کند؛ اما معاد جسمانی را ازآن جهت می پذیرد که شرع مقدس از آن خبر داده است. آنچه در تحقیقات فلسفی و دینی مخالفان و موافقان فلسفه مورد توجه جدی واقع شده است اثبات پذیری معاد جسمانی از منظر فلسفی است لکن این مطلب که قول به بقاء روحانی نفس و به تبع معاد روحانی آن با مبانی فلسفی شیخ در حوزه ی مباحث نفس شناسی وی سازگار است یا خیر، مغفول واقع شده است. از نظر شیخ، نفس انسان قبل از تعلق به بدن همانند یک صفحه ی سفید و نانوشته از هر گونه کمال نظری خالی است و سپس بر اثر تعلق به بدن دارای قوای ادراکی حسی و خیالی می شود در واقع این قوا به اعتبار مصاحبت نفس با بدن برای نفس حاصل می گردد. در مرحله ی بعد نفس با بکار گیری این قوا به کسب مدرکات حسی و خیالی پرداخته و بامطالعه و تکرار آن ها آمادگی پیدا می کند تا صور عقلی را از عقل فعال دریافت کند. از نظر شیخ در تمام این مراحل هیچ گونه تغییری در ذات نفس ایجاد نمی شود بلکه فقط اعراضی به آن اضافه می گردد. بر اساس تبیین فوق از استکمال نظری نفس و با رویکردی همدلانه می توان تلاش های شیخ را در دو محور اصلی ادراک داشتن و تشخص نفوس کامل، موفق ارزیابی کرد و مدعی شد که شیخ تصویر نسبتاً منسجمی در این خصوص ارائه می کند اما اضطراب و ابهامات کلمات شیخ در مورد نفوس ناقصه و نیز عدم انسجام آراء وی در این باب، مجموعاً تصویر ناهماهنگی را ارائه می نماید که تبیین شیخ از نفوس ناقصه و بقای آن ها در دو محور ادراک و تشخص بعد از مرگ را ناموفق جلوه می دهد و نهایتاً در دام تعطیل و یا تناسخ گرفتار می شود. واژگان کلیدی: ابن سینا، نفس، عقل، خیال، بقاء، تعطیل، تناسخ، تجرد
منابع مشابه
بقای نفس انسان در دیدگاه فارابی، ابن سینا و صدرالمتألهین
این مسئله که نفوس چه انسانهایی بعد از مرگ باقیاند و اینکه آیا آن نفوس تعین خود را از دست خواهند داد و به یک نفس کلی تبدیل خواهند شد یا اینکه کثرت خود را حفظ خواهند کرد، مورد توجه فارابی، ابنسینا و صدرالمتألهین بوده است.در این مقاله که موضوع اصلی آن تحلیل و بررسی آرای این سه حکیم درباره این دو موضوع است، پس از جمعآوری و بررسی آرای آنها درباره دو موضوع مورد نظر این نتیجه به دست آمده است که ...
متن کاملمطالعهی تطبیقی دربارهی دلایل تجرد نفس و بقای آن نزد ارسطو و ابن سینا
فلاسفه از جمله ارسطو و ابنسینا از دیرباز به مسائل مربوط به نفس انسان توجه داشتهاند. همواره یکی از پرسشهای اساسی نزد آنها مسألهی بقای نفس در انسان است. تردیدی نیست که ابنسینا نفس را مجرد دانسته و به تفصیل بر آن استدلال کرده است. اما تعارض سخنان ارسطو در این مقام، همواره موجب اختلاف نظر شارحان شده است، به طوری که گاهی از صورت بودن نفس برای بدن، بر مادیت نفس و از اینرو، بهمثابهی دلیلی بر...
متن کاملمطالعه ی تطبیقی درباره ی دلایل تجرد نفس و بقای آن نزد ارسطو و ابن سینا
فلاسفه از جمله ارسطو و ابن سینا از دیرباز به مسائل مربوط به نفس انسان توجه داشته اند. همواره یکی از پرسش های اساسی نزد آن ها مسأله ی بقای نفس در انسان است. تردیدی نیست که ابن سینا نفس را مجرد دانسته و به تفصیل بر آن استدلال کرده است. اما تعارض سخنان ارسطو در این مقام، همواره موجب اختلاف نظر شارحان شده است، به طوری که گاهی از صورت بودن نفس برای بدن، بر مادیت نفس و از این رو، به مثابه ی دلیلی بر ...
متن کاملبقای نفس انسان در دیدگاه فارابی، ابن سینا و صدرالمتألهین
این مسئله که نفوس چه انسان هایی بعد از مرگ باقی اند و این که آیا آن نفوس تعین خود را از دست خواهند داد و به یک نفس کلی تبدیل خواهند شد یا این که کثرت خود را حفظ خواهند کرد، مورد توجه فارابی، ابن سینا و صدرالمتألهین بوده است.در این مقاله که موضوع اصلی آن تحلیل و بررسی آرای این سه حکیم درباره این دو موضوع است، پس از جمع آوری و بررسی آرای آنها درباره دو موضوع مورد نظر این نتیجه به دست آمده است که ...
متن کاملبقای نفس انسان در دیدگاه ابن سینا و فخر رازی
بقای نفس از موضوعات بحث برانگیز و چالشی در حوزه فلسفه است که در این نوشتار با پرداختن به مفاهیم اساسی آن، این موضوع از دیدگاه ابن سینا و فخر رازی بررسی می شود. ابن سینا از طریق عدم تعلق ذاتی میان نفس و بدن، بقای نفس پس از مرگ را اثبات می کند؛ بدین معنا که فساد بدن، هیچ گونه تأثیری در فساد نفس ندارد. فخر رازی نیز بدن را محل تصرف نفس می داند و برای رهایی از شبهه فساد نفس با فساد بدن، معتقد است نب...
متن کاملرابطه ی قوه ی عاقله و مغز در آرای فلسفی و طبی ابن سینا
ابن سینا عاقله را قوهای مجرد میداند که برای فعل خاص خود، نیازمند عضو خاصی در بدن نیست و دلایل متعدد اثبات تجرد نفس ناطقه را پشتوانهی این ادعا قرار میدهد. در همین حال، در آثار فلسفی خود، به نیاز و مراجعهی عاقله به حس و متخیله و مفکره ـ که از نظر او، با کمک عضو جسمانی کار میکند ـ اشاره مینماید و در مواردی، اختلال در تعقل را که ناشی از ضعف و خستگی و اختلال در مغز است میپذیرد. علاوه بر این...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023